چیزی که من را به هر کجا که سفر میکنم جلب میکند این است که زعفران سحرخیز اصفهان چقدر با هویت آشپزی قومیتهای خاص مرتبط است.
هر زمان که در میان مهاجران هندی به اروپا یا آمریکا برای یک شام خانگی دعوت شده ام، با افتخار از من برنج زعفرانی سرو می کنند.
هنگامی که دوست اسپانیایی من سرآشپز فرانسیسکو پرز متوجه شد که من عاشق پائلا هستم، سه ساعت “یکشنبه استراحت” را از وظایف حرفه ای خود گرفت تا به من نشان دهد چگونه غذای خود را به درستی آماده کنم.
و به اندازه کافی برای غذا دادن به چهل نفر از دوستانمان تولید کنم. اما نمونه مورد علاقه من از تعبیه زعفران در هویت فرهنگی از مهاجران باسک به حوضه بزرگ غرب آمریکای شمالی می آید.
هنگامی که من به گردهمایی در کشور باسک آیداهو، نوادا یا یوتا میروم، اجتنابناپذیر است که جشنهای عصرگاهی دارای مقادیر زیادی پائلای رنگارنگ و طعمدار با بهترین زعفرانی است که میزبانان توانستهاند از کشور باسک وارد کنند.
اسپانیا. همانطور که از یک بشقاب خوش طعم این پائلا لذت می برم، مخفیانه با خودم فکر کردم که چه چیزی
این بدان معناست که زعفران، صدف، ادعا و میگو از سواحل شبه جزیره ایبری به حوضه ای خشک و محصور در خشکی در آمریکای شمالی هزاران مایل دورتر منتقل شده اند.
هنگامی که خانوادههای یهودی و مسلمان در اواخر قرن پانزدهم از اسپانیا اخراج شدند، آنها دستور العملها و ادویههای مادربزرگهایشان را با خود بردند و به جاهای دیگر در اروپا و شمال آفریقا، خاورمیانه و قاره آمریکا گریختند.
به ویژه در خانواده های یهودیان سفاردی، شیوه های آشپزی کوشر بیشتر با نفوذ اعراب آمیخته شد تا سنت های جدیدی را ایجاد کند که هویت متمایز آنها را تقویت کند.
کوفته (albóndigas) در سس غروب آفتاب زعفران تنها نمونه ای از دستور العمل های عربی است که توسط یهودیان سفاردی که به ونیز نقل مکان کرده اند اقتباس شده است. نام عربی این غذا، chems el aachi، به معنای “غروب خورشید” است، زیرا رنگ طلایی سس یادآور غروب باشکوه خورشید در مغرب و اندلس است.